گاهی موفقیت یک شرکت یا مجموعه در تغییر استراتژی است تا تغییرات سخت افزای به معنای بهتر، نوآوری یک فرآیند است و نه یک هدف.
![~/Asset/News/News/Image/unnam.jpg](/thumbnail/550-h_100/uploads/1/old/Asset/News/News/Image/unnam.jpg)
*حمزه امیری
دولت اکنون با پشت سر گذاردن یک ساختار نفتی صد و چند ساله، به کسبوکارهای استارتآپی و نوآورانه توجه خاصی پیدا کرده است و در راستای توسعه فرهنگ نوآوری و کارآفرینی اقدامات مؤثری نیز صورت گرفته است.
در سالهای اخیر با رشد مطالعات در حوزه کارآفرینی، توسعۀ کارآفرینی به یکی از عوامل شناخته شده در توسعه اقتصادی کشورها تبدیل شده است. ایران نیز در طی سالیان اخیر و در شرایط تحریم، خود را در وضعیت خودکفایی و کشف و ارزیابی و بهرهبرداری از فرصتهای داخلی قرار داده و هم اکنون با تحریمهای بینالمللی، فرصتهای بیشتری در راستای توسعه زیستبوم نوآوری و کار آفرینی با تکیه بر مزیتهای بومی کشور پیشروی کارآفرینان قرار داده است.
نیک میدانیم که توسعه کارآفرینی رمز دستیابی به توسعه اقتصادی است و در همین فضای چالشی تحریمها، پرداختن به کارآفرینی و توسعه نوآوری در فضای دانشگاهها با تأکید بر آموزشهای کاربردی متناسب با شرایط موجود برای دانشجویان و فارغالتحصیلان گرهگشا خواهد بود. اعتقاد این است که باید از فضای تئوری فاصله گرفت و با تکیه بر نوآوریها و حمایتهای فکری در میدان عمل در ایجاد کسبوکارهای مولد و امیدآفرین تلاش کرد.
در کشور بسترهای فراوانی برای ظهور و بروز نسل جدیدی از کسبوکارهای نوپا وجود دارد که بخش قابلتوجهی از فارغالتحصیلان دانشگاهی را میتواند جذب خود کند که متأسفانه بخش بسیاری از آنها هنوز به فعلیت نرسیده است. در این بین استفاده از تجربیات موفق در کشورهای پیشرو وبومیسازی این تجربیات، میتواند گرهگشا باشد.
در چنین شرایطی پیشنهاد میشود که دستگاههای متولی با اقدامات مؤثر بر آموزش تخصصی نیروها برای کسب فرصتهای شغلی اهتمام ویژه داشته باشد. کشور فارغالتحصیلان زیادی دارد که فاقد مهارتهای لازم برای ورود به بازار کار هستند، لذا به نظر میرسد وجود مرکزی غیردولتی که بتواند در زمینه کسب مهارتهای لازم برای ورود به بازار کار و آموزش مهارتهای پایه فعالیت کند، ضروری است. این پیشنهادات در صورتی تحقق مییابند که شرایط ورود بخشخصوصی به میدان عمل فراهم شود.
از آنجایی که کشورهای در حال توسعه دارای بازار محدود محلی هستند، دولتها موظفند تا با اتخاذ سیاستهایی در جهت ارتقای توانمندیهای نوآوری بنگاههای بزرگ، فرصت مناسبی را برای افزایش توان رقابتپذیری این بنگاهها در بازارهای بینالمللی فراهم کنند.
عملکرد نوآورانه تا حد بسیار زیادی به چگونگی تعامل و بکارگیری اجزای نظام ملی نوآوری بستگی دارد. دولت، دانشگاهها، بخشهای R&D و صنایع، نمونههایی از اجزای این نظام هستند که با انجام وظایف و ارتباط متقابل با هم در شکلگیری نظام ملی نوآوری سهم بسزایی دارند. سیاستگذاری در نظام ملی نوآوری توسط دولت و دستگاههای ذیربط آن صورت میگیرد.
دولت با سیاستگذاری مناسب موجب تسهیل نوآوری و انتشار آن از طریق تشویق جریان دانش و فناوری در بین شرکتها، دانشگاهها و دیگر مؤسسات میشود. دانشگاهها نیز میتوانند در ساختار نظام ملی نوآوری جایگاه برجستهای ایفا کنند.
مهمترین نقش دانشگاهها همان آموزش و توسعه منابع انسانی است. یکی دیگر از مهمترین نقشهای دانشگاه در ساختار نظام ملی نوآوری، شهامت ورود به حوزههای نوظهور فناوری همگام با کشورهای پیشرو است. نمونه بارز آن ورود اساتید و محققین جوان کشور به حوزههایی نوینی از قبیل زیستفناوری و فناوری نانو در دهه 80 است. بطور کلی باید بسترسازی لازم در مورد فعالیت های نوآوری از داخل دانشگاه ها آغاز شود.
یک پرسش کلیدی پیرامون مفهوم نوآوری، این است که چرا نوآوری در سالهای اخیر، تا این حد توجهات را به خود جلب کرده است؟ یکی از مهمترین دلایل این پدیده، سرعت تغییرات بسیار زیادی است که جهان را تحتتأثیر خود قرار داده است. دنیا در حال گذار از عصر صنعتی به عصر دانش است و در این شرایط بهشدت ناپایدار، برتری استراتژیک، رهبری تغییرات است و نه دنبالهروی از تغییرات. نکته اینجاست که رهبری تغییرات در فضای کسبوکار نیز، از طریق نوآوری به وقوع میپیوندد.
تمامی شرکتها، نیاز دارند که نوآور باشند، چراکه در آینده، نوآوری منبع اصلی درآمدزایی و کسب منافع خواهد بود. با وجود پذیرش نیاز به نوآوری از سوی اغلب شرکتها، آنچه که در واقعیت دیده میشود، این است که بیشتر شرکتها، خصوصاً شرکتهای کوچک و متوسط، با چگونگی بهرهبرداری از فرصتهای استفاده از نوآوری در فعالیتهای مجموعه خود آشنا نیستند؛ مهمتر از آن، شرکتها باید بدانند که نوآوری، مختص صنایع دارای فناوریهای پیشرفته نیست و هر صنعت، هر شرکت و حتی هر فرد، میتواند نوآور باشد. گاهی موفقیت یک شرکت یا مجموعه در تغییر استراتژی است تا تغییرات سخت افزای! به معنای بهتر، نوآوری یک فرآیند است و نه یک هدف.
در عصر امروز که سرعت پیشرفت فناوریها روزبهروز در حال افزایش است، سازمانها برای بقا و رشد خود راهی جز منطبق کردن خود با تغییرات محیط پیرامون خود ندارند. بهعبارتی موفقیت سازمان ها عمدتاً ریشه در نوآوری دارد.
بسیاری از صاحبنظران توسعه فناوری معتقدند که قرن حاضر، عصر جامعیت مبتنی بر دانش است که ویژگی اصلی آن سرعت نوآوری در محصولات، فرآیندها و بهعبارت دیگر در فناوریهاست.
ایران به نسلی از مدیران نوآور نیاز دارد که فرهنگی نوآورانه را بر صنعت و تجارت ایران حاکم کنند و تلاش کنند تا نوآوری را با بافت ایران پیوند زده و از این راه، نو شوندگی، ارزشآفرینی و امید را به اقتصاد ایران بازگردانند.
کسبوکار بخش خصوصی ایران متأسفانه کمتر به اهمیت نوآوری و الگوهای جدید آن خود را وفق دادهاند. کسبوکار بخش عمدهای از آنان که کماکان از الگوهای سنتی پیروی میکنند، تحت شرایط یا روابطی ویژهای رشد کرده و به همین دلیل دل در گرو حفظ همان شرایط و روابط دارند.
در چنین شرایطی که شرکتها و سازمانهای دولتی عمدتاً با نوآوری بیگانه و گرفتار چارچوبهای چند دهه گذشته هستند، دولت و خاصه معاونت علمیوفناوری، بنیاد ملی نخبگان و دانشگاهها میتوانند نقشی فعال و مؤثر در هدایت سیاستهای اقتصادی کشور به سوی یک اقتصاد پویا و نوآور را ایفا کنند.
خوشبختانه اقدامات مؤثر معاونت علمیوفناوری در تقویت زیستبومهای نوآوری، تحولی امیدبخش و گامی بزرگ در دگردیسی اقتصاد ایران است؛ این اقدامات مدتی است که آغاز شده و رفتهرفته شدت میگیرد و این نشانه ایست از فردای بهتر.
رئیس بنیاد نخبگان استان لرستان