بستن
عبارت خود را درج و جهت جستجو "Enter" را بفشارید
EN
  • 1396/02/23 - 10:00
  • - تعداد بازدید: 2853
  • - تعداد بازدیدکننده: 100
  • زمان مطالعه : 14 دقیقه
گفت‌وگو با دکتر هرمز شمس، برگزیده جشنواره علامه طباطبایی

پیرها بازنشسته‌اند به جوان‌ها بها بدهید

دکتر هرمز شمس، فرزند پروفسور محمدقلی شمس، پدر چشمپزشکی ایران  و نوه دکتر یحیی شمس ملقب به لسانالحکماست که در سال 1317 در تهران به دنیا آمد و  اگرچه به تحقیقات پزشکی علاقهمند بود، اما به دانشگاه پاریس رفت و چشمپزشکی خواند و بعدها در بیمارستان فارابی مشغول به کار شد.

~/Asset/News/News/Image/شمس.JPG

پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد ملی نخبگان: دکتر هرمز شمس، فرزند پروفسور محمدقلی شمس، پدر چشمپزشکی ایران  و نوه دکتر یحیی شمس ملقب به لسانالحکماست که در سال 1317 در تهران به دنیا آمد و  اگرچه به تحقیقات پزشکی علاقهمند بود، اما به دانشگاه پاریس رفت و چشمپزشکی خواند و بعدها در بیمارستان فارابی مشغول به کار شد. دکتر شمس که در سال 1391 برگزیده جشنواره علامه طباطبایی شد، مقالات بسیاری در زمینه چشمپزشکی دارد و سردبیر مجله چشمپزشکی ایران است. او همچنین با مجلات متعددی نظیر مجله بینالمللی اربیت، بریتیش ژورنال، مجله جامعه جراحان و مجله چشمپزشکی سینا و مجله برگزیدههای جراحی همکاری دارد. در ادامه گفتوگوی این شماره ما را با این پزشک برجسته ایرانی میخوانید.


آقای دکتر! شما یک پزشک نخبه را چطور تعریف میکنید؟




اول از همه باید بدانیم که نمره خوب دلیل نخبگی نیست. ما خیلی از افراد را میشناسیم که دانشجوهای نخبهای بودند و الان در دانشکدههای پزشکی تحصیل میکنند، اما واقعا کار برجستهای انجام ندادند. رشته پزشکی، علاوه بر نمره خوب، به کمی فکر و کار عملی هم احتیاج دارد و فرد باید احساس هم داشته باشد. این قابلیتها فقط با گرفتن نمره خوب به دست نمیآیند. البته لازم است که فرد باهوش باشد و درس خوانده باشد و همه چیز را یاد بگیرد، اما پزشک بودن در عمل کمی متفاوت است. در عمل یک پزشک خوب لازم نیست خیلی هم نابغه باشد. یک پزشک خوب میتواند یک آدم معمولی باشد، اما پزشک خوبی باشد، چون بهتر میتواند مردم را بشناسد و با آنها صحبت کند و ناراحتیهایی را که دارند - چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی - پیدا کند. همه اینها با آزمایش و فکر خوب به دست میآید.


فکر میکنید سیستم آموزشی فعلی که ما در مدارس و دانشگاههایمان داریم، این ظرفیت یا توان یا قابلیت را دارد که افرادی را که استعداد دارند، به نخبههای واقعی تبدیل کند؟




متاسفانه سیستم آموزشی ما این ظرفیت را اصلا ندارد. سیستمی میتواند نخبه ایجاد کند که در آن «سلکشن» یا انتخاب دانشجویان بهدرستی صورت بگیرد، نه فقط بر اساس نمره. یعنی فکر و خانواده و هدف افراد برای ورود به دانشکده پزشکی در همان قدم اول باید مدنظر قرار بگیرد. مشابه این سیستم در دنیا کم نیست و مثلا در آمریکا پیاده میشود. وقتی شما میخواهید نخبه بپرورانید، باید بدانید که این کار باید محدود باشد، یعنی قرار نیست روی تعداد زیادی از افراد این کار انجام شود. این عده باید اساتید خیلی برجستهای هم داشته باشند که بخش عمده وقتشان را صرف این افراد کنند و به آنها آموزش دهند و البته خودشان هم در سطحی باشند که اصلا بتوانند چنین آموزشی به افراد مستعد بدهند. فکر میکنم که دانشگاههای ما فعلا در این سطح نیستند. البته یک نفر ممکن است خودش خیلی باهوش باشد و خیلی تلاش کند و به چنین جایگاهی برسد، ولی سیستم دانشگاه ما به قول شما نخبهپرور نیست. فردی که مغزش خوب کار کند، یعنی هم باهوش باشد و هم مطالعه کند و هم کارش را درست بلد باشد، نخبه است. نخبه آن کسی است که به فکر علم و کارش باشد.




 بعضیها معتقدند سیستم آموزشی فعلی در دانشگاهها به جای اینکه نخبهپرور باشد، نخبهکش است! یا اگر نخواهیم اینقدر منفی به قضیه نگاه کنیم، نمیتواند نخبهها را نگه دارد. فکر میکنید چه تغییراتی لازم است تا ما بتوانیم دانشجویان نخبهمان را حفظ کنیم؟




نکته مهم این است که امکان کار باید برایشان فراهم باشد. خیلی از این افراد هستند که میخواهند تحقیقات کنند، اما ما اینجا به اندازه کافی امکانات تحقیقاتی نداریم. امکانات موجودمان خیلی محدود است. میتوانم مثالهای زیادی بزنم از کسانی که رفتند و در آمریکا و اروپا بسیار موفق شدند، اما اگر اینجا بودند، چنین موفقیتی را به دست نمیآوردند، چون ما امکانات کارشان را نداشتیم. بنابراین در وهله اول ما باید امکانات مورد نیاز نخبگانمان را برای تحقیقات و پیشرفت افزایش دهیم و امکان کار برایشان ایجاد کنیم و رفاه و راحتی به وجود بیاوریم تا اینجا بمانند. درنهایت کسانی که اینجا میمانند، کسانی هستند که بههرحال کار میکنند تا نیازهای مادیشان را نیز برآورده کنند، پس اگر بخواهیم کار تحقیقاتی هم داشته باشیم، لازمهاش این است که همه امکانات مورد نیاز را برایشان فراهم کنیم و وقت آزاد برایشان به وجود بیاوریم تا خوب بخوانند و تحقیقات کنند و البته افرادی را برای این منظور انتخاب کنیم که این هوش را دارند.




چقدر مقالات و پروژههای تحقیقاتی که الان در ایران اجرا میشود، در دنیا مورد قبول است؟ چون گاهی این ایراد وارد میشود که ما در سالهای اخیر به جای توجه به کیفیت پژوهش به کمیت آن بسنده کردیم و با استناد به تعداد مقالات چاپشده خودمان را مجاب میکنیم که در مسیر پیشرفت قرار داریم.




درنهایت هر پروژهای که انجام میشود، نتیجهاش باید به صورت مقاله منتشر شود. ما در ایران در زمینه پزشکی خیلی پیشرفت کردیم. در سالهای اخیر بهخصوص در چشمپزشکی به موفقیتها و پیشرفتهای زیادی دست پیدا کردیم. در حال حاضر، مجلات بسیار معتبر بینالمللی مقالات ایرانی را میپذیرند و آنها را چاپ میکنند که این پیشرفت مهمی برای رشته چشمپزشکی محسوب میشود. البته قبول دارم که در همه رشتهها حتی در عرصه پزشکی، اوضاع به این صورت نیست.


 اینکه مقالات برای مجلات خارجی مقبول باشد؟




بله، اما درهرحال مقاله یک فاکتور است که نشان میدهد پیشرفتی در مملکت ما اتفاق میافتد و تحقیقاتی در حال انجام است. بهخصوص الان که مقالهها باید مبنای محکم داشته باشند و پایه و اساسشان قوی باشد. در زمینه چشمپزشکی ما پیشرفت زیادی داشتیم و مقالههای ما را خیلی از مجلههای چشمپزشکی معتبر دنیا میپذیرند. خود ما هم سه مجله به زبان انگلیسی در زمینه چشمپزشکی داریم که این در خاورمیانه بینظیر است. یعنی شما در هیچ کشور دیگری نمیبینید که فقط در زمینه چشمپزشکی این تعداد مجله داشته باشند.




از لحاظ چشمپزشکی خوشبختانه هر آنچه در آمریکا و اروپا وجود دارد، اینجا هست و چشمپزشکان ما جراحهای خیلی خوبی هستند، چون آمار جراحی در ایران بالاست. خوشبختانه طی چند سال گذشته این بچهها در اروپا و آمریکا دوره دیدند و برگشتند و تماس زیادی با دانشگاههای مهم و مراکز مهم چشمپزشکی دنیا داشتند و دارند. امروز در کنگرههایی که در ایران برگزار میشود، خیلی از اساتید برجسته اروپایی و آمریکایی دعوت میشوند و پزشکان ایرانی برجستهای مثل دکتر بیگی و دکتر پیمان و... مرتب به ایران میآیند و کنفرانس میدهند و تدریس میکنند و خیلی از شاگردان ما را قبول میکنند که در بخشهایشان آموزش ببینند. وضع ما در پزشکی خیلی خراب نیست، اما در عرصه تحقیقات چشمپزشکی باید خیلی پیشرفتهتر باشیم و امکاناتمان بیشتر شود، البته اگر امکانات مملکت اجازه بدهد. اما متاسفانه همه رشتهها مثل چشمپزشکی نیست. شاید چون پایه چشمپزشکی از ابتدا درست و اصولی بوده است.




آقای دکتر، شما پیش از اینکه در رشته پزشکی درس بخوانید، مشغول تحصیل در رشته میکروبیولوژی و میکروآناتومی بودید و آنطور که خودتان در یکی از مصاحبههایتان اشاره کرده بودید، به پژوهش در پزشکی علاقه داشتید. چطور شد که تغییر رشته دادید و چشمپزشکی را انتخاب کردید؟




بله، من رشتههای دیگری را میخواندم و از ابتدا هم عشقم به پاتولوژی و میکروبیولوژی و آناتومی زیاد بود و در 21 سالگی که به آمریکا رفتم، در این زمینه تحصیل میکردم و دوست داشتم در زمینه تحقیقات فعالیت کنم. یعنی علاقهمند بیسیک ساینس یا علوم پایه بودم. اما شما در آزمایشگاه ایزوله هستید و فقط خودتان هستید و خودتان. تحقیقات فقط کار شخصی شماست، حالا ممکن است چند نفر هم نیروی کمکی داشته باشید، ولی وقتی در جامعه بهعنوان یک پزشک فعالیت میکنید، با مردم در تماس هستید و این عامل مهمی بود که مرا به این سمت سوق داد. هدف اصلی من کمک بود و آن زمان احساس میکردم که بهعنوان پزشک بهتر میتوانم به مردم کمک کنم.




چقدر به دنیا آمدن در خانواده مرحوم پروفسور محمدقلی شمس در این تصمیمگیری موثر بود؟ بههرحال پدر شما، پدر علم چشمپزشکی ایران بودند و بیمارستان فارابی را راه انداختند و...




ببینید، محیط بسیار تاثیر دارد. ممکن است بهظاهر آدم فکر نکند، ولی در عمق وجودش متاثر از این محیط است. شما ممکن است بگویی که نمیخواهم پزشک شوم، ولی در عمق میخواهی یک خرده فرار کنی از مسیری که داری به آن سمت حرکت میکنی.




آن زمانی که شما شروع به تحصیل در آمریکا و بعدها در فرانسه کردید، نظام آموزشی چقدر با ایران متفاوت بود؟




در آمریکا خیلی به دانشجوها بها میدهند و از ابتدا دانشجو را برای رشته مورد نظر درست انتخاب میکنند. در این زمینه کارشان دقیق و حسابشده است، اما فضای پزشکی فرانسه هم در آن زمان کمی شبیه ایران بود. یعنی کلاسهای شلوغ با 300،200 شاگرد و... اما الان در حال پیشروی به سمت سیستم آمریکایی هستند.




 چطور شد که به ایران برگشتید؟




پدر بنده رئیس بیمارستان فارابی بودند. ایشان مدتی بازنشسته شدند و پس از آن بهعنوان استاد ممتاز از ایشان خواهش کردند که دوباره برگردند، چون بیمارستان فارابی در ابتدا یک مرکز خیلی مهم بود، ولی زمانی که پدرم دوباره برای همکاری دعوت شد، نظم آنجا و سیستمی که راه انداخته بودند، کمی به هم خورده بود. ایشان هم خیلی اصرار داشتند که من به ایران بیایم و من هم نهایتا وقتی وارد این رشته شدم، هدفم پزشکی برای مردم بود و میگفتم اگر به ایران نروم، برای کمک به آفریقا میروم. آن موقع فرانسه بودم که ایشان گفتند به بنده احتیاج دارند و من برای کمک و پیشرفت بخش چشمپزشکی آمدم. البته از چند نفر دیگر هم همزمان دعوت کردند و همهمان آمدیم و شروع به کار در بیمارستان فارابی کردیم.




 گویی بخش مادی جایزه علامه طباطبایی را که در سال 1391 دریافت کردید، صرف راهاندازی بخش اپیدمیولوژی چشمپزشکی همین بیمارستان کردید؟




بله، چون لازم است که برای پیشرفت پزشکی و شناسایی بیماریها، مطالعه اپیدمیولوژیکی انجام شود تا بیماریها را بشناسیم، بدانیم چه بیماریهایی در ایران هست، شیوعشان بیشتر در کجاست و... ما هم تا آن موقع برنامهای در این زمینه نداشتیم و فقط یک بررسی متاآنالیز در گذشته انجام شده بود. بنده با همکاری نیروهای پژوهشی بیمارستان فارابی تصمیم گرفتیم که چنین بخشی را برای بررسی اپیدمیولوژیک بیماریهای موجود در ایران ایجاد کنیم که موفقیتآمیز بود.




کار به کجا رسید؟




مطالعاتمان را تمام کردیم و اطلاعات  بهدستآمده و گزارشها تحویل داده شده و چندین مقاله هم بر همین اساس بیرون آمده است.




 با توجه به اینکه در حال حاضر در مرکز تحقیقات روماتولوژی بیمارستان شریعتی و در بیمارستان فارابی حضور دارید، که هر دو هم بیمارستانهای آموزشی هستند و قطعا با دانشجوها هم سروکار دارید، فکر میکنید مهمترین نقطه ضعف دانشجویان امروزی چیست؟




عمده ضعف دانشجوها به شیوه سلکشن یا انتخاب دانشجوها برمیگردد. مثلا کسی که میخواهد وارد عرصه تحقیقات پزشکی شود، باید بهدرستی انتخاب شده باشد، تا کسی وارد عرصه تحقیقات شود که هم فکرش را داشته باشد و هم عشقش را داشته باشد. بخشی از این ضعفی که ما امروز میبینیم، به دلیل انتخاب نادرست دانشجوهاست و بخشی هم به دلیل کمبود امکانات است. چون بالاخره باید به دانشجو امکانات بدهیم و به او توجه کنیم تا بتواند پیشرفت کند. به نظر من مهمترین عامل برای موفقیت این است که ما دانشجو را درست انتخاب کنیم. این مسئله بهخصوص در عرصه تحقیقات پزشکی مهم است. البته اول از همه باید نقاط ضعف اساتیدمان را تقویت کنیم، چون باید آنقدر برجسته باشند که بتوانند به دانشجویان آموزش بدهند و تحقیقات کنند. البته الان اوضاع روزبهروز در حال بهبود است، اما بالاخره در دورانی اساتید ما خیلی محدود بودند. بعد از مدتی پیشرفت تا حدودی خاموش شده بود، ولی الان اوضاع با وجود نسل جوان در حال پیشرفت است که خیلی علاقهمند و پیگیر هستند.




 با توجه به اینکه در خانواده شمس رشد پیدا کردهاید، مهمترین ویژگیهای پدرتان را بهعنوان یک استاد و بعد بهعنوان یک همکار در بیمارستان فارابی، چه میدانید؟




پدر بنده استاد بسیار خوبی بود و خیلی خوب آموزش میداد و سخنرانی میکرد. خیلی عالم بود و خیلی علاقهمند بود، ولی متاسفانه زمانی که من به ایران برگشتم، تقریبا انتهای دوره کارشان بود و یک سال بعدش بازنشسته شدند. من خیلی با ایشان تماس علمی نداشتم، ولی میخواهم روی این موضوع تاکید کنم که به نظر من، این نسل جوانی که امروز در دانشگاه هستند، اساتید آینده ما خواهند بود و ما باید روی این نسل سرمایهگذاری کنیم و افرادی را تربیت کنیم که استادان بعدی ما باشند؛ کسانی مثل پروفسور عدل و شمس و دکتر عزیزی مرحوم که خیلی مشهور بودند و دکتر آذر و... باید سرمایهگذاری کنیم و این نسل جدید را آماده کنیم برای آموزش آیندگان. همین بنیاد ملی نخبگان باید بیشتر به نخبگان جوان توجه کند. باید ببینند که چه کسی میتواند در آینده پیشرفت کند و به او بها بدهند. تا جایی که من میبینم و اطلاع دارم، همین امروز در چشمپزشکی چندین نفر هستند که میتوانند تشویق و راهنمایی شوند و در آینده نخبگان واقعی این رشته باشند. در صورتی که الان بیشتر به آدمهای مسنتر میپردازند، ولی به نظرم این افراد کارشان را کردهاند و درواقع بازنشسته هستند و باید این جریان برای نخبگان جوان راه بیفتد و روی آنها سرمایهگذاری شود.  „


 


 

  • گروه خبری :
  • کد خبر : 151693
کلمات کلیدی
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم

سامانه ی گفتگوی آنلاین